سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این حادثه قلب مرا جریحه‌دار کرد (چهارشنبه 86/4/20 ساعت 10:5 صبح)

بیانات مقام معظم رهبری درباره حادثه 18 تیر؛  

این حادثه قلب مرا جریحه‌دار کرد  

خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری در 21 تیر ماه 78 درباره حوادث 18 تیر ماه تاکید کردند: این حادثه قلب مرا جریحه‌دار کرد.

 

به گزارش خبرگزاری فارس، بعد از وقوع حادثه 18 تیر ماه 78 بعد از اظهار نظر مسئولان‌، گروه‌ها، احزاب و رسانه‌های جمعی، اقشار مختلف مردم در 21 تیر ماه 78 با مقام معظم رهبری دیدار کردند.
در این دیدار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ضمن ابراز ناخشنودی از حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان و سفارش آنان به دشمن‌شناسی، از سردمداران خطوط و گرایش‌های سیاسی خواستند که پرداختن به قضایای بیهوده موجبات سوء استفاده دشمن را فراهم نیاورند.

متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسب واقعه‌ی کوی دانشگاه به شرح ذیل است:

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏
برادران و خواهران عزیز؛ خیلى خوش آمدید. حرفهاى گفتنى زیاد است؛ اما مطلبى که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحه‏دار کرد؛ حادثه غیر قابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعى - بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعه‏ها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است. هرکسى بوده، فرق نمى‏کند؛ چه در لباس نیروى انتظامى، چه در غیر آن. مسلماً با کسانى‏که در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مى‏کنند، باید برخورد شود؛ اما با کسى که تخلّفى نکرده است؛ کسى‏که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویى، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود.
این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمى‏شود براى این‏که کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مى‏آید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سخت‏تر مى‏کند. شما مى‏دانید که امروز نیروى انتظامى در اطراف کشور، در جاده‏ها، در مرزها، در برخورد با اشرار، چه جانفشانی‌هایى مى‏کند و چه زحماتى مى‏کشد. چقدر از اینها براى حفظ امنیت ما، جان خود را از دست مى‏دهند. با این حال، به‏وسیله چند نفر عملى انجام شود که چهره این خدمتگزاران در نظر بعضى تیره گردد؛ آیا این انصاف است؟! یا آن طورى که نقل کرده‏اند، بعضى با آوردن نام مقدّس «یا حسین» و «یا زهرا» وارد اتاق دانشجوى بسیجى یا دانشجوى جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، یا آن‏طور حوادثى را به‏وجود آورند؛ آیا این درست است؟! اینها قلب را مى‏فشارد. این همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسین، عاشقان فاطمه زهرا، در همه جاى کشور، در خدمت اسلام، در خدمت کشور، در طول دوران دفاع مقدّس، در هر خطرى که این کشور را تهدید کند، سینه سپر مى‏کنند و وارد مى‏شوند؛ اما بعد کسانى با استفاده از این نامها حوادثى را به‏وجود آورند. براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسئولان، هیئت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیئت بگذارم.
من چند حرف دارم؛ یک حرف با دانشجویان، یک حرف با عموم ملت ایران، یک حرف، بخصوص با شما جوانان، یک حرف هم با دشمن. حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایى دشمن غفلت کنید. غریبه‏هایى را که در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مى‏کنند بشناسید؛ دستهاى پنهان را ببینید. هیچ کس به‏خاطر غفلت ستایش نمى‏شود. هیچ‏کس به‏خاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمى‏شود. اگر بر آدم غافل ضربه‏اى وارد شد، اوّل کسى که مسئول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشید. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشى است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مى‏کنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از این هم موفّق نخواهند شد. اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گل‏آلودى ماهى بگیرند - وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند - خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مى‏شناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است. دشمن است که مى‏خواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهى کند؛ خود دانشجویان بایستى هوشیارانه متوجّه باشند.
در یک چنین موقعیّت و فصل حسّاسى مثل این فصل سال - فصل امتحانات دانشجویى، فصل کنکور؛ که همه خانواده‏هایى که جوانى دارند، این فصل که مى‏شود، همه همّت خودشان را مى‏گذارند که جوانشان حواسش جمع باشد و بتواند در امتحان یا در کنکور موفّق شود - آن کدام دستى است، آن کدام دشمن آینده این مملکت و دانشگاه این مملکت است که این طور جوانان را به یک سمت انحرافى مى‏کشاند، سرگرمى درست مى‏کند و تشویق مى‏نماید به این که سراغ درس و سراغ امتحان نروید؛ اجتماع کنید؟! اوّل کسى که این جا باید هوشیارانه چشم خود را باز کند و تصمیم بگیرد، خودِ دانشجوست.
به ملت ایران هم عرض مى‏کنم؛ اى ملت بزرگ و شجاع که بیست سال است دشمنى را که انقلاب از این کشور بیرون راند، با قدرت پشت در نگه داشتید و نگذاشتید که این دشمن از هیچ منفذى وارد شود؛ به هوش باشید. این معناى حرفهاى مکرّرى است که من در این چند سال به ملت ایران و به مسئولان عرض کرده‏ام که دشمن درصدد نفوذ است. هر پنجره‏اى پیدا کند، وارد خواهد شد؛ هوشیاریتان را بیشتر کنید. دشمن، امنیت ملى ما را هدف گرفته است. امنیت ملى براى یک ملت، از همه چیز واجبتر است. اگر امنیت ملى نباشد هیچ دولتى نمى‏تواند کار کند؛ براى سازندگى، هیچ سنگى روى سنگ گذاشته نخواهد شد. وقتى که هرج و مرج و ناامنى باشد، هیچ مشکلى از مشکلات مملکت حل نخواهد شد؛ نه اقتصاد مردم، نه فرهنگ مردم، نه مسائل اجتماعى مردم، نه مسائل سیاسى مردم. وقتى امنیت نبود، همه اینها از بین خواهد رفت. دشمن این را هدف گرفته است. این را ملت ایران در همه جاى کشور باید بفهمد؛ که البته مى‏فهمد و مى‏داند. بحمداللَّه ملت هوشیار است.
یک حرف هم به شما جوانان عرض مى‏کنم. جوانان عزیز! شما امیدهاى انقلاب و اسلامید. رفتار شما مى‏تواند این مملکت را در جهت شکوفایى، با سرعت به پیش ببرد. وقتى جوان مملکت هوشیارانه، با تدبیر، با حلم و با توجه به موقعیتها، حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفته‏ام، باز هم تکرار مى‏کنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. این‏گونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بى‏انضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفته‏ام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونت‏آمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مى‏کند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمى‏کنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مى‏آورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب‏الّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، و الاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریب‏خورده‏اى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرف‏نظر مى‏کنم.
و اما یک مطلب به دشمن مى‏گویم؛ هر که هست و هرجا هست. دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان این قضایا هستند. این پولى که مجلس امریکا تصویب کرد که باید براى مبارزه با نظام ایران صرف شود، این پول و چندین برابر این پولها کجا مصرف شد؟! معلوم است؛ براى همین‏طور طرّاحیهایى مصرف مى‏شود؛ شکّى نیست. این دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلىِ حقیر، این عناصر سیاسىِ مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدى بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفته‏اند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند. درست است که به دستگاه اطّلاعاتى ما آن ضربه ناجوانمردانه را وارد کردند؛ به دستگاه انتظامى ما هم در این‏جا این ضربه را وارد کردند، اما عناصر خدمتگزار و سربازان مخلص و بدون نام و نشان جمهورى اسلامى، اطّلاعات را کسب مى‏کنند و مى‏فهمند که چه کسى در کجاست و چه‏کار مى‏کند. نمى‏توانند این ملت را با این روشها از صحنه مبارزه در راه استقلالشان، در راه اسلام عزیزشان و در راه مبارزه با دشمنانشان عقب برانند.
یک نکته هم به این خطّ و خطوط سیاسى عرض کنیم. آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مى‏گوییم شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده این‏طور با هم درگیر مى‏شوید، دشمن سوءاستفاده مى‏کند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدّى قائل شوید و خطّ قرمزى بگذارید. بى‏حساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آن‏قدر مشغول شوید که به دشمن اجازه دهید این‏طور بیاید و داخلِ این میدانها بشود. سرِ این قضیه قانون مطبوعات و سرِ قضایاى گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایى به راه افتاد! همه‏اش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى این که قانونى در مجلس تصویب مى‏شود! من به یک جریان سیاسى خاص اشاره نمى‏کنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و این خط و هر خطّ سیاسى و سلیقه سیاسى دیگر، تفاوت نمى‏کند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است. براى من فرقى نمى‏کند که فلان کس متعلق به خطّ «الف» است، فلان کس متعلّق به خط «ب» است. من به همه عرض مى‏کنم؛ شما هم هشیار باشید.
آخرین جمله را هم به امام و مقتداى خودمان ولىّ‏عصر ارواحنافداه عرض کنیم: اى سیّد و مولاى ما! پیش خداى متعال گواهى بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستاده‏ایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راهِ پُرافتخار و پُرفیض و پُربهجت، جان خودم را تقدیم کنم. ان‏شاءاللَّه خداوند متعال شما را موفّق و مؤیّد بدارد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏





لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?